گزارشی از بهترین تیم جهان: پاریس، مافوق صوت!

به گزارش “ورزش سه”، دو سرمربی روزها را صرف تنظیم قطعات ماشینهای لوکس خود کردهاند، با وسواس فراوان حرکات یکدیگر را زیر نظر گرفتهاند تا در نبردی تمام عیار از نظر تاکتیکی پیروز شوند. در تختههای تاکتیکیشان خطوط پرس را جابجا کردهاند و مهرههایشان را همچون ژنرالها چیدهاند. اما بازی که آغاز میشود، فوتبال ظاهر میشود و این یعنی بازیکنان باید کار کنند. چیزهایی کوچک که همه چیز را عوض میکنند.
آسنسیو توپ را در نزدیکی محوطه شش قدم دریافت میکند، کنترلش از دستش در میرود و با حالتی آرام، با آن بیخیالی مخصوص ماه جولای در نیویورک، چند دهم ثانیه برای بازپسگیری توپ درنگ میکند. توپربایی و گل توسط فابیان: دقیقه شش. هنوز رئال مادرید گیج و مات در گهواره سردرگمی بود که رودیگر به جای زدن به توپ، به هوا ضربه میزند. آن هم به عنوان آخرین مدافع. دمبله که این روزها همه جا هست، از آنجا عبور میکرد و مستقیم به سمت دروازه رفت تا گل دوم را بزند: دقیقه ۹.
دو اشتباه از خط دفاعیای با لرزشهای کودکانه و نتیجه ۰-۲ در مرحله نیمه نهایی جام جهانی باشگاهها مقابل قهرمان لیگ قهرمانان. بله، این فوتبال است و شرایط سخت و خشنش، رابطهاش با شانس و با سیستم عصبی. اما پیش از دقیقه شش، پیش از گل اول هم کورتوا دو بار دروازه را نجات داد که یکی با شیرجهای در حد شاهکار و دیگری با واکنشی که جز نیروی الهی نمیتوان توضیحی برایش یافت. توضیحی در سبک ایکر کاسیاس مانند آن نجات معروف در سانچس پیسخوان که هنوز در واتیکان در حال بررسی است. بنابراین، اگرچه دو گل هدیه داده شد اما پیش از آن هم میتوانست رئال با دو گل عقب باشد.
بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ یک بولدوزر. پاری سن ژرمن تیمی است که در شرایط جدی و پرتنش، فعلاً هیچ راه حلی برای متوقف کردنش پیدا نشده است. بازیکنانی با قدرت که تحت هدایت مربیای در اوج فرمش قرار دارند. به سختی میتوان تصور کرد که رئال مادرید حتی با چهره امیدوارکنندهای که در آمریکا برابر حریفانی ضعیفتر از خود نشان داده بود، توان مقابله با پی اس جی را داشته باشد. رئال در چنین سطحی نیست. شاید تصور میشد که هست اما سیلی واقعیت بسیار محکم بود. فوتبال لجوج است و با چند بازی، توهمهایی مداوم میسازد.
با به ثمر رسیدن گل سوم پیش از دقیقه ۳۰، رئال میان دو دیوار متحرک گرفتار شد: یکی تلاش برای پیروزی برابر پی اس جی و دیگری تلاش برای جلوگیری از شکستی تاریخی. تهدید دوم، تمام ورزشگاه را در نیمه اول در بر گرفت. خط دفاعی و خط میانی رئال در مقابل سرعت عجیب پاریسیها خفه شده بودند. بازیکنانی که همیشه تنها بودند، همیشه در حال دویدن، با مدافعانی دنبالشان که با زبان بیرون افتاده تعقیبشان میکردند و همیشه با تاخیر به محوطه جریمه میرسیدند.
ناتوانی رئال فضایی برای شعر باقی نگذاشت. آنها توپ را به زحمت به زمین حریف میبردند و در آن جا هیچ کس نمیدانست چه کاری باید انجام دهد. حتی نمیدانستند چگونه حرکت کنند، چگونه خودشان را از یار حریف جدا کنند، چیزی که دوئه، دمبله و کواراتسخلیا هر دقیقه انجام میدادند.
هیچ کس در رئال توانایی انجام چنین کاری را نداشت. تلاشهای خستهوار از سوی امباپه و وینیسیوس که در جریان بازی کاملاً خاموش بود. تفاوت اساسی پی اس جی با بقیه جهان، سرعت است. سرعت در گردش توپ، سرعت در حرکات بازیکنان، سرعت در دفاع، سرعت در جدا شدن از مدافع، سرعت در ضدحملات و سرعت در بازگشت به دفاع.
آنها این نیمه نهایی را با چاقویی میان دندانهایشان بازی کردند و رئال مادرید، با قطبنما و قمقمه به میدان رفته بود.