زننده اولین گل تاریخ لیگ برتر کجاست و چه میکند؟

به گزارش ورزش سه، روز دوشنبه بیستوپنجمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران آغاز خواهد شد؛ رقابتی که از سال ۱۳۸۰ با عنوان «لیگ برتر خلیج فارس» جایگزین لیگ آزادگان شد و از آن زمان تاکنون مسیر پرفرازونشیبی را طی کرده است. ۲۴ سال از آن دوره گذشته و لیگ برتر با وجود تمام تغییرات ساختاری، فراز و نشیبهای مالی و فنی و ورود نسلهای جدید بازیکنان، همچنان مهمترین آوردگاه فوتبال کشور به شمار میرود.
یکی از لحظات بهیادماندنی آغاز این رقابتها، به ثمر رسیدن اولین گل تاریخ لیگ است که شاید فراموش کرده یا هرگز به آن توجه نکرده باشید که چه کسی به ثمر رسانده. این گل توسط امیر وزیری، مهاجم جوان آن روزهای ذوبآهن، در انزلی و برابر ملوان زده شد و برای همیشه نام او را در تاریخ فوتبال ایران ماندگار کرد. وزیری در سالهای بعد با پیراهن تیمهای مختلف درخشید و حتی تجربه حضور در تیم ملی و کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر را هم داشت.
حالا در آستانه لیگ بیستوپنجم، به سراغ وزیری رفتیم تا علاوه بر مرور خاطرات آن دوران، درباره مسیر فوتبالیاش و نگاهش به شرایط امروز فوتبال ایران صحبت کنیم:
* این روزها مشغول چه کاری هستید؟ مربیگری میکنید یا از فوتبال فاصله گرفتهاید؟
مشغول مربیگری در پارس جنوبی هستم و هدایت تیم امیدهای این باشگاه را بر عهده دارم. دو سالی هست که در خدمت این باشگاه هستم.
* از چه زمانی مربیگری را شروع کردید؟
خیلی وقت است. تقریبا از سال ۹۴ شروع کردم و الان حدود ۱۰ سال است که فعالیت میکنم.
* اما بی سروصدا کارتان را دنبال میکنید و مدتهاست خبری از شما منتشر نشده است.
دنبال دردسر و حاشیه نیستیم و بدون دلال و خدایی کار میکنیم. من در چارت شرکت گاز هستم و دنبال شلوغ کاری نیستم.
* شما اولین گل تاریخ لیگ برتر را زدهاید و همین موضوع بهانهای شد تا با شما تماس بگیریم. آن گل را خاطرتان هست؟
دقیق یادم نمیآید. اول لیگ آزادگان بود و وقتی من در فجرسپاسی بازی میکردم، هنوز لیگ آزادگان بود و زمانی که به ذوبآهن آمدم، لیگ برتر آغاز شد.
* گل اول لیگ برتر را در بازی ذوبآهن و ملوان و در دقیقه ۴ زدید.
درست است. آن بازی در انزلی بود و گل اول بازی را زدم.
* نمیدانستید گل اول لیگ برتر به نام شما ثبت شده است؟
میدانستم اما دقیق خاطرم نبود که کدام گل در لیگ برتر بود، چون در فجرسپاسی هم گل زیاد زده بودم.
* یادتان هست که چطور آن گل را زدید؟
یک ضربه کرنر بود که جلوی آقای رضا صاحبی توپ را به گل زدم. دقیق یادم است که کرنر از جناح راست بود و من توپ را گل کردم. اولین بازیام برای ذوبآهن و اولین گلم برای این تیم. در انزلی بازی داشتیم و چون هفته اول هم بود، تماشاگر زیاد آمده بود. آن موقع ۱۹-۲۰ ساله بودم.
* شما از فجر به فوتبال ایران معرفی شدید و در ذوبآهن درخشیدید.
از فجر دیده شدم اما پلی اکریل هم بودم. زمان آقای فیروز کریمی در پلی اکریل بودم و در جوانان بازی میکردم. در دوره آقای نادر محمدخانی و خیلی از بزرگان به تیم بزرگسالان آمدم و بازی کردم. ۲۰ دقیقه برابر پیام مشهد بازی کردم.
* چطور فوتبال را شروع کردید؟
آن زمان از مدارس شروع میشد و من هم از نوجوانان به پلی اکریل آمدم و در لیگ برتر کشور بازی کردم و با گلزنی با بزرگسالان رسیدم. دو ماهی با بزرگسالان تمرین کردم و توانستم بازی کنم. سال بعد هم کامل بازی میکردم و بازی اولم برابر پرسپولیس بود که در دوره بزرگانی مثل آقای عابدزاده و آقای مهدویکیا و … رقم خورد.
* اولین بازیتان برابر پرسپولیس بود؟
بعد از مسابقهای که در لیگ آزادگان برابر پیام مشهد کردم، بله. یادم است آن سال پرسپولیس به کانادا رفته بود، زمان آقای پروین بود و در آزادی ۵۰ هزار تماشاگر آمده بودند و من ۷۵ دقیقه بازی کردم. دقیقا آقای عابدزاده در آن بازی لب خط دریبلم زد و من توپ را گرفتم و یک کارت زرد گرفتند. آن زمان داورها خوب هوای سرخابیها را داشتند. باید اخراج میکرد و نکرد…از آنجا شروع شد.
* و سابقه دعوت به تیم ملی هم دارید. در این باره هم صحبت کنید.
دو بازی ملی دارم که یکی برابر گرجستان است و یکی برابر کویت. یکی زمان آقای جلال طالبی بود و یکی آقای برانکو. البته در اردوهای زیادی بودم و نیمکت هم بودم اما متاسفانه بازی نمیکردم.
* فکر میکنید چرا بیشتر فرصت بازی پیدا نکردید؟
آن زمان آبی و قرمز بیشتر بازی میکردند و فرصت برای بازیکنان سایر تیمها خیلی محدود بود. آن زمان که فجر بودم، زمان آقای طالبی بود که با من صحبت کردند که به جوانان آقای مناجاتی بروم. سن من طوری بود که گفتند درست میکنیم تا بیایی. تیم ملی بودم و آقای طالبی من را قبول داشت اما متاسفانه نفر آخر از جام ملتها خط خوردم و آقای طالبی هم به بچهها گفته بود از آقای وزیری عذرخواهی کنید، فدراسیون نگذاشت. آن زمان، زمان خداحافظی آقای استیلی و آقای زرینچه بود و ما هم جوان بودیم… ما از این حسرتها زیاد داریم.
* یک قهرمانی لیگ برتر هم در کارنامه دارید.
سال ۸۵ با آقای دایی در سایپا قهرمان لیگ برتر ایران شدیم. من یک قهرمانی جام حذفی هم با فجرسپاسی هم در سال ۷۹ داریم و سال ۸۱ هم با ذوبآهن قهرمان شدم. جالب اینکه من سال ۷۹ بازیکن ذوبآهن بودم و قراردادم را بسته بودم اما سرباز بودم و در فجر بازی میکردم؛ در فینال با ذوبآهن بازی کردم و گلزنی کردم و فجر قهرمان شد و پس از آن در سال ۸۱ ذوبآهن و فجر در شیراز بازی داشتند که باز هم من گلزنی کردم و با ذوبآهن قهرمان شدیم. این یکی از خاطرات خوب من است.
* اما در سال قهرمانی با سایپا کمتر فرصت بازی پیدا کردی.
ما تا هفته ششم- هفتم یک مربی آلمانی به اسم ورنر لورانت داشتیم. من تا آن هفته ۵-۶ گل زده بودم. من و آقای دایی و آقای مومنزاده فیکس بازی میکردیم. وقتی آقای دایی مربی شدند، یک مصدومیتی برای من پیش آمد که نتوانستم تا نیمفصل ادامه بدهم و همان موقع بود که محسن خلیلی، محسن خلیلی شد، وگرنه او هم به اینجا نمیرسید؛ خدا به او کمک کرد، حقش هم بود و شانس به او رو آورد و توانست خودش را نشان بدهد. فوتبالیست خیلی خوبی هم بود. مصدومیت من هم تا نیمفصل ادامه پیدا کرد و کمتر توانستم بازی کنم. قسمت ما هم این بود. آن سال خیلی برای ما خوب بود. زمانی که به سایپا آمدم، سال اول در لیگ دوم و سال بعد قهرمان شدیم و سال بعد هم در سایپا ماندم و در لیگ قهرمانان برای سایپا گل زدم.
* با علی دایی اختلاف داشتید؟
خیلی کم. سر بازی کردن و بازی نکردن بود. نظر و سیستم ایشان با آقای ورنر لورانت فرق داشت و ما هم جوان بودیم. موضوع فقط همین بازی کردن و نکردن بود وگرنه من اصلا دنبال حاشیه نبودم.
* به این موضوع اعتراض میکردید؟
علنا که اعتراض نمیکردیم، در مقابل آقای دایی اعتراض معنی نداشت و دیسیپلین ایشان فرق داشت، اما من هم جوان بودم. برای مثال یک بازی با سپاهان داشتیم که من را بیرون گذاشته بود و دقیقه ۷۰ من را به زمین فرستاد و یک گل خیلی خوب هم به آرمناک زدم و از آنجا ناراحت بودم که چرا من فیکس بازی نمیکنم.
* شنیده میشد شوخی شما با علی دایی باعث مشکلاتی شده بود.
اینطور نبود. من چندین و چند سال با آقای دایی بازی کرده بودم و در تیم ملی با هم بودیم و از قبل شوخی داشتیم اما از وقتی سرمربی شدند، اینطور نبود. فقط سر بازی بود. ایشان هم زمان ورنر لورانت زمانی که بازی نمیکرد، ناراحت میشد و درک میکرد.
* بعد از جدایی از سایپا، از روزهای اوج فاصله گرفتید.
مرحوم یاوری از من خواست که به استقلال اهواز بروم و رفتم اما آنطور که میخواستم نشد و تصمیم گرفتم به تیم دیگری بروم. به صنعت نفت رفتم و آنجا هم قانونی بود که دو بازیکن از لیگ برتر نمیتوانند یک جا بازی کنند. به شاهین بوشهر رفتم و همان سال شاهین به لیگ برتر رفت و من هم در نیم فصل ۵-۶ گل برایشان زدم.
* در مجموع در فوتبال به چیزی که میخواستید رسیدید؟
آنطور که باید و شاید نه اما خودم هم انتخابهای اشتباهی داشتم. میتوانستم بهتر باشم اما نشد. خودم دوست داشتم در ذوبآهن ادامه بدهم اما خیلیها نگذاشتند. من سال سوم کاپیتان ذوبآهن بودم اما متاسفانه فوتبال همین است، گاهی یک سریها کارهایی میکنند که ادامه دادن سخت میشود. من با ذوبآهن قرارداد داشتم اما مجبور شدپ به پیکان بروم. سال ۸۲ پیکان ۱۰۵ میلیون پول رضایتنامه داد و به ذوبآهن دادم و رضایتنامهام را گرفتم و به پیکان بروم. وگرنه من اصلا دوست نداشتم از ذوبآهن بروم.
* چه کسانی نگذاشتند در ذوبآهن بمانید؟
بازیکنان. من خودم یک سری بازیکن آوردم که بلای جانم شدند.
* خودتان بازیکن بردید؟!
بازیکنان سال قبل را از فجر آوردم. نمیخواهم اسم ببرم اما متاسفانه این مسائل پیش میآید.
* الان که فوتبال را دنبال میکنید، فکر میکنید چه چیزی نسبت به گذشته تغییر کرده است؟
فقط پول زیاد شده و متاسفانه فوتبالی را که ما انجام میدادیم، اصلا نمیبینیم. تغییرات زیادی ایجاد شده و حالا بیشتر بحث مادیات مطرح است. این مسائل باعث شده من کمتر بازیهای لیگ ایران را دنبال کنم. جوانهای این دوره با ما کاملا متفاوت هستند. همین الان هم که با تیمم تمرین میکنم، میگویم ما چه بودیم و شما چه هستید. همین الان هم من چند برابر بازیکنانم شوت میزنم. برانکو من را به تیم ملی دعوت میکرد که فقط برایش شوت بزنم. حتی آقای دایی هم میگفت تو چطور شوت میزنی.
* رقم قراردادهای فعلی را که میبینید، حسرت نمیخورید؟
مدتی قبل آقای مبعلی را دیدم و ایشان گفت اگر الان بودی، حداقل ۵۰ میلیارد میگرفتی… تمام شد و رفت، دیگر حسرت نمیخورم. اما به نظرم برخی بازیکنان ارزش این رقمها را ندارند. اگر اینطور بود، ما باید خیلی بیشتر میگرفتیم اما آن زمان شرایط فرق داشت.
* بالاترین مبلغ قرارداد شما در دوران بازی چقدر بود؟
۱۲۰ میلیون با استقلال اهواز بود که پولم را ندادند و شکایت کردم و آخر ۶۰ تا گرفتم. آخرین سال سایپا هم ۱۱۵ میلیون رقم قراردادم بود. من سال ۹۰ فوتبالم تمام شد و حالا اختلاف ارقام قراردادها با آن زمان عجیب و غریب است و سطح مسابقات هم خیلی پایین است، با وجود اینکه امکانات خیلی بهتر شده است.
* و در پایان درباره حضور قاسم حدادیفر در راس کادرفنی ذوبآهن هم صحبت کنید.
خوشحالم که قاسم حدادیفر هدایت ذوبآهن را بر عهده گرفته و امیدوارم در این تیم نتیجه بگیرد. او انسان خیلی خوبی است و امیدوارم روزهای خوبی را در ذوبآهن تجربه کند.