اخبار سیاسی

پارادایم‌سازی ظریف در سیاست خارجی؛ازامید به دیپلماسی تا تلخی بدعهدی‌ها

خبرگزاری مهر

به گزارش خبرنگار مهر، «سیدرضا صدرالحسینی» کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی نوشت: در روزهای اخیر یادداشتی در یکی از رسانه‌ها بنام فارن پالسی که نشریه معتبر سیاست خارجی جهان است با قلم «محمدجواد ظریف»، وزیر خارجه دولت اسبق به چاپ رسید. بنیان‌گذاران مجله ساموئل هانتینگتون و وارن منشل می‌باشند و هر دو ماه یکبار منتشر می‌شود. این مجله در سال ۱۹۷۰ منتشر گردید و متعلق به موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی بود. در ابتدا به صورت فصلنامه چاپ می‌شد ولی از سال ۲۰۰۰ هر دو ماه یکبار منتشر می‌شود.

عمده مقالات آن در ارتباط با سیاست جهان و امور اقتصادی است در سال ۲۰۰۸ شرکت واشینگتن پست متعلق به هلدینگ گراهام آن را خریداری کرد. یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های یادداشت مذکور موضوع «تغییر پارادایم» است.

پارادایم یعنی یک الگوواره شامل عناصری از جمله نظریه‌ها، فرضیه‌ها، روش‌های تحقیق، و معیارهاست. پارادایم، سرمشق و الگویی مسلط و چارچوبی فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. هر گروه یا جامعه‌ای “واقعیات” پیرامون خود را در چارچوب الگوواره‌ای که به آن عادت کرده است تحلیل و توصیف می‌کند.

به عبارت دیگر، پارادایم، نوعی چارچوب مرجع شامل رویه‌ها و فنون و روش‌ها و سبک‌هایی برای علم‌ورزی یک جامعهٔ علمی به دست می‌دهد. البته در یک زمان، لزوماً یک پارادایم مسلط نیست بلکه معمولاً ما با انواع پارادایم‌ها یا ترکیبی از این سپهرهای معرفتی مواجهیم. کسانی که با حوزه علوم اجتماعی و سیاسی و روابط بین‌الملل آشنا هستند بخوبی می‌دانند موضوع “تغییر پارادایم” در حقیقت یک معنای خاص و ویژه دارد و در اصطلاح مفهوم تغییر ریل یا تغییر جهت و یا با تسامح عقب‌گرد است، و یا می‌توانیم بگوییم اصلاح قابل توجه در یک یا چند امر مورد پذیرش.

ظریف در یادداشت خودشان اشاره به این نکته دارد که جمهوری اسلامی ایران با توجه به شرایط ژئوپلیتیک و با تجربیات به دست آمده در طول ۴۵ سال گذشته می‌تواند با یک تغییر و یا همان پارادایم در سیاست خارجی شرایط را برای ملت خود در حوزه‌های مختلف فربه‌تر و مناسب‌تر گرداند. در واقع آقای ظریف به دنبال این موضوع هست که شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در حوزه سیاست خارجی به نفع مردم تغییر کند. آنچه ظریف در یادداشت می‌آورند همان تجربیات متوقف شده یا بعضاً شکست خورده سیاست خارجی در طرح‌هایی که خود ایشان مدعی است که در طول دوره وزارت و یا قبل از آن در تهیه آن طرح‌ها و ارائه آنها مشارکت داشته است، می‌باشد.

در واقع در بخشی از این یادداشت اقدامات پارادایمی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه ویژه قرار گرفته و نتیجه گیری کرده که هیچ یک از این اقدامات به نتیجه مطلوب و مورد نظر، که همانا مناسب‌تر شدن شرایط عمومی مردم در کشور است، نرسیده است. در هیچ یک از موارد یاد شده که به ادعای دکتر ظریف، ایشان در آن نقش اساسی داشتند پارادایم مورد نظر و یا تغییر جهت آن طرح‌ها و دیدگاه‌ها نیامده، در واقع در طول یادداشت نسبتاً مفصل آقای ظریف هیچ کجا نسخه عملی و روشن برای شرایط کنونی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی بطور شفاف و واضح بیان نشده است و خوانندگان انگلیسی زبان در نشریه مذکور را برای تفسیر، تأویل و تعبیر آزاد گذاشته است.

(به روش هرمونتیک) در یادداشت بیان شده، ما در طول سالیان گذشته اقداماتی را در حوزه سیاست خارجی انجام داده‌ایم و ضرورت بازنگری در آنها وجود دارد ولی این بازنگری از چه طریقی و توسط چه کسانی با کدام پشتوانه قانونی باید انجام شود، سکوت اختیار شده! در بخش دیگری از یادداشت دکتر ظریف به مسئله تعداد کثیر همسایگان مان و نیازمند به پارادایم بازگشت به همسایگان اشاره می‌کند که خود ایشان بهتر از هر کسی می‌داند در سال‌های اخیر بر اساس اسناد بالادستی و تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی و شفاف بودن تعاملات فی مابین، همین راه برای کاهش تأثیرگذاری تحریم‌های ظالمانه آمریکا و غرب در حال انجام می‌باشد. ضمناً یکی از این همسایگان ایران، افغانستان است که هیچگاه دکتر ظریف دیدگاه خود را در مورد روابط با آنجا که بیش از ۹۰۰ کیلومتر با ما هم مرز است و حدود شش میلیون از جمعیت این کشور همسایه در ایران به‌عنوان مهاجر زندگی می‌کنند نگفته و در زمان وزارت خود نیز آنجا را کمتر دیده است. شایان توجه است،

بر اساس همین راهبرد کارآمد است که در طول چهار سال گذشته سفرهای متعدد مقامات ارشد اعم از سیاسی و پارلمانی و قضائی در دستور کار جدی قرار دارد و بخش خصوصی نیز با توجه به مشکلات فراوان و کم توجهی دستگاه‌های ذیربط در حال تلاش برای رونق اقتصادی می‌باشند.

خوب بود در این بخش دکتر ظریف ارزیابی خود را از انجام موفق این سفرها و دیدارها در چارچوب معاهدات اقتصادی و تجاری، صادرات کالا و خدمات و انرژی به همسایگان بطور مختصر قید می‌نمودند که اگر قرار باشد پارادایمی در این حوزه صورت گیرد، مدل مَد نظر این کارشناس روابط بین‌الملل مشخص شود؟ نکته بعدی که ظریف بیان می‌کند اینکه ما باید با جهان امروز به طور متمرکز و مستقیم (نام آمریکا را در انتها می‌آورد) وارد گفتگو و مذاکره شویم و به قول معروف بر گذشته‌ها صلوات بفرستیم و طرحی نو در روابط خودمان اندیشه و عمل کنیم. ظاهراً آقای ظریف فراموش کرده‌اند که چند ماه قبل همین نسخه ایشان توسط دولت کنونی بر اساس مجوزهای بالادستی برای مذاکره غیرمستقیم با آمریکایی‌ها انجام شده و این آمریکایی‌ها بودند که در میان دور پنجم گفتگوها وسط میز مذاکره موشک زده یا به قول آقای عراقچی آمریکا مذاکره و دیپلماسی را به توپ بست!

دکتر ظریف با بازخوانی مذاکرات شکست خورده برجام و بدعهدی‌های انجام شده توسط آمریکا و اروپا در خصوص اینستکس اروپایی و فراتر از تحریم‌های خردکننده، اقدام اخیر اروپا برای فعال‌سازی سازوکار حل اختلاف برجام (اسنپ بک) در میانه حملات رژیم صهیونیستی به تأسیسات ایران، را به‌شدت ریاکارانه می‌داند و تلاش می‌کند ملت مظلوم و مقتدر ایران را رئوف و باگذشت نشان دهد و اینگونه جلوه دهد که پارادایم مورد نظر من امکان عملیاتی شدن در ایران خواهد داشت. در واقع در این مورد هم آقای ظریف حرف تازه‌ای برای کسانی که می‌خواهند در ایران احتمالاً به دیدگاه‌های ایشان عمل کنند، ندارد.

دکتر ظریف منصفانه سرخوردگی فراوان جمهوری اسلامی ایران را در خصوص اعتماد به آمریکا و غرب بیان می‌نماید و در یادداشت می‌نویسد: سرگذشت برجام نماد وعده‌های تحقق‌نیافته دیپلماسی است و با توجه به این سابقه تلخ تاریخی، متقاعد کردن مردم و دولت ایران به دیپلماسی به عنوان یک امکان و فرصت چالشی بزرگ خواهد بود. تأیید جنگ توسط اروپا و سپس توسل به سازوکار حل اختلاف دیپلماتیک توافق هسته‌ای – برای همان اهدافی که جنگ در تحقق آنها شکست خورد – باور ایران به دیپلماسی را بیش از پیش خدشه‌دار کرده است. اما گزینه جایگزین – مسیر جنگ‌های بی‌پایان – بی‌تردید منجر به فروپاشی نظم منطقه‌ای، افراط‌گرایی فزاینده و هرج‌ومرجی می‌شود که غرب آسیا و فراتر از آن را دربرخواهد گرفت.

این مسیر خطر غرق شدن ایالات متحده و غرب در باتلاقی با ابعادی تاریخی را در پی دارد. ایشان در اینجا دوباره فراموش می‌کند که خاورمیانه بزرگ یا آمریکایی (سایکس پیکو ۲)، و اخیراً اسرائیل بزرگ را یادآور شود و شفاف به آنان توصیه پارادایمی در مورد غرب آسیا و ایران داشته باشد و بی‌تعارف بگوید برای متقاعد کردن ملت و دولت ایران دست از زیاده‌خواهی‌ها و تهدیدات مقامات ارشد و مردم ایران بردارند. در واقع می‌توان این نکته را بیان کرد که آقای ظریف در مورد رابطه با آمریکا این موضوع را تاکید دارند که باید یک توافقی دال بر عدم حمله بر یکدیگر امضا شود و در بین پیشنهادات می‌گوید: مسیر پیش رو می‌تواند شامل ایجاد یک شبکه منطقه‌ای برای عدم اشاعه و همکاری هسته‌ای صلح‌آمیز (طرح مناره)، احتمالاً همراه با یک توافق عدم تجاوز بین “ایران” و “آمریکا” باشد.

آقای ظریف فراموش کرده‌اند که فهرست تجاوزات سیاسی (کودتا و دخالت مستقیم در حق تعیین سرنوشت ملت‌ها)، نظامی (بیش از ده‌ها مورد حمله تجاوزگرانه) و اقتصادی (بیش از صدها مورد تحریم ظالمانه) توسط کدام دولت انجام شده، ایران یا آمریکا؟ محور اصلی یادداشت ایشان بر گذار ایران از “پارادایم مقاومت” به “پارادایم همگرایی و بهره‌برداری از فرصت‌ها” استوار شده است.

دکتر ظریف برای اثبات این راه‌کار خود یا همان پارادایم فرصت و امکان چند نمونه از انجام تعهدات آمریکا و اروپا را در مورد کشورهای مستقل ارائه نماید تا شاید خوانندگان این یادداشت به تغییر رویکرد آمریکا امیدواری پیدا نمایند. ایشان با کدام سابقه مثبت آمریکا به این پارادایم توصیه می‌کند که توافق عدم تجاوز بین دو کشور ایران و آمریکا منعقد شود؟ آمریکای ترامپ که صلح را زیر سایه تهدید و جنگ می‌خواهد آیا پارادایم این کارشناس روابط بین‌الملل را قبول خواهد نمود؟ آمریکایی که امروز می‌خواهد بخشی از خاک اوکراین اروپایی را در مقابل چشمان مقامات ارشد اروپا واگذار کند، به توصیه‌های پارادایمی دکتر ظریف چگونه می‌نگرد؟

به نظر می‌رسد آقای ظریف ارسال یادداشت به یک نشریه انگلیسی زبان را نه فقط برای تجویز “پارادایم” برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بلکه به مخاطبان آمریکایی و اروپایی خود این پیام را ارسال نمودند که “من” هنوز در حوزه سیاست خارجی فعال هستم و در مواقعی ممکن است بتوانم تأثیرگذاری در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران نیز داشته باشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا