اخبار بین الملل

چتر هسته‌ای برای ریاض / استفاده هوشمندانه پاکستان از تهدید اسرائیل برای بالا بردن وزن ژئوپولیتیک / بی‌اعتمادی عربستان به تضمین‌های امنیتی آمریکا

خبرگزاری خبرآنلاین

خبرآنلاین – فاطمه غریبی: روز چهارشنبه هفته گذشته، ۲۶ شهریورماه، توافقی میان شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، و محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان، در ریاض به امضا رسید که بازتاب گسترده‌ای در سطح منطقه و جهان داشت. این پیمان با عنوان «پیمان دفاع متقابل راهبردی» منعقد شد و در شرایطی امضا شد که جهان عرب و به‌ویژه کشورهای جنوب خلیج فارس هنوز با پیامدهای حمله اسرائیل به قطر دست و پنجه نرم می‌کردند.

طیبه واعظی، استاد مطالعات منطقه‌ای در گفت‌وگو با خبرآنلاین توضیح داد که توافق دفاعی تازه میان عربستان و پاکستان، در پی حملات اسرائیل شکل گرفته و هم جنبه واکنشی دارد و هم مسیر تازه‌ای برای کاهش وابستگی به آمریکا و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای ایجاد کرده است. این پیمان امنیت متقابل دو کشور را تضمین می‌کند و علاوه بر مقابله با تهدیدات، جایگاه پاکستان در جهان اسلام و توازن قدرت در منطقه را نیز ارتقا می‌دهد.

در ادامه متن کامل گفت و گوی «خبرآنلاین» را با طیبه واعظی، استاد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران، مطالعه می‌کنید.

*** انگیزه‌های عربستان و پاکستان از توافق دفاعی دوجانبه چه بود و این توافق چه ارتباطی با تجاوزگری‌های اسرائیل دارد؟

طبیعتاً انگیزه اصلی دو کشور از این پیمان، تأمین امنیت متقابل است. نگرانی‌های ناشی از تهدیدات منطقه‌ای آن‌ها را به سمت امضای این توافق سوق داده است. در ماه‌های اخیر شاهد حمله اسرائیل به ایران و سپس به قطر بودیم. حمله به ایران، به‌دلیل فاصله جغرافیایی و بلوک‌بندی‌های سیاسی، تهدید فوری برای عربستان محسوب نمی‌شد. اما وقتی اسرائیل به قطر کشور همسایه عربستان حمله کرد، سطح تهدید برای ریاض به‌مراتب جدی‌تر شد و ترس از گسترش این تهدید به عربستان و سایر کشورهای عربی افزایش یافت.

از سوی دیگر، بی‌عملی آمریکا در قبال حمله اسرائیل به قطر نیز باعث شد، عربستان به تضمین‌های امنیتی واشنگتن بی‌اعتماد شود. ایالات متحده در سال‌های اخیر تمرکز خود را بر رقابت با چین و مهار روسیه گذاشته و حضورش در خاورمیانه کمرنگ‌تر شده است. بنابراین، عربستان به دنبال یافتن شرکای امنیتی جایگزین است؛ ترجیحاً در شرق، تا توازن بیشتری در سیاست خارجی خود ایجاد کند.

در مورد پاکستان، مهم‌ترین تهدید این کشور همچنان هند است. پاکستان مدت کوتاهی پیش از این، جنگ چهارروزه‌ای با هند را پشت سر گذاشته و به‌دنبال تقویت متحدان خود برای مقابله با تهدید دهلی‌نو است. هرچند اسرائیل تهدید مستقیم و فوری برای پاکستان به‌شمار نمی‌رود، اسلام‌آباد در جنگ اسرائیل و ایران تلاش کرده این تصور را القا کند که اسرائیل به‌دلیل تمایل به باقی‌ماندن به‌عنوان تنها قدرت هسته‌ای منطقه، ممکن است در آینده تهدیدی برای پاکستان به‌عنوان تنها کشور اسلامی دارای سلاح هسته‌ای باشد. این نگرانی هرچند در حال حاضر دور از ذهن است، اما می‌تواند در بلندمدت پررنگ شود. بنابراین مهم‌ترین تهدیدی که پاکستان را به سمت این توافق دفاعی سوق داده است، کسب حمایت متحدان برای مقابله با تهدید هند بوده است.

حمله به ایران، به‌دلیل فاصله جغرافیایی و بلوک‌بندی‌های سیاسی، تهدید فوری برای عربستان محسوب نمی‌شد. اما وقتی اسرائیل به قطر کشور همسایه عربستان حمله کرد، سطح تهدید برای ریاض به‌مراتب جدی‌تر شد و ترس از گسترش این تهدید به عربستان و سایر کشورهای عربی افزایش یافت.در عین حال، پاکستان انگیزه‌های دیگری نیز دارد: تلاش برای تثبیت جایگاه خود به‌عنوان رهبر جهان اسلام و تنها قدرت هسته‌ای اسلامی، بهره‌گیری از حمایت مالی و سرمایه‌گذاری عربستان به‌ویژه در شرایط بحرانی اخیر اقتصاد پاکستان که با وام سه میلیارد دلاری ریاض همراه بود و افزایش پرستیژ و نقش ژئوپلیتیکی خود در معماری امنیتی منطقه.

بنابراین، تجاوزگری‌های اسرائیل به‌ویژه حمله به قطر نقش جدی در نهایی‌شدن این توافق داشت. هرچند زمینه‌های این پیمان از قبل وجود داشت و مذاکراتی نیز انجام شده بود، اما تحولات اخیر منطقه‌ای، به‌ویژه حملات اسرائیل، در حکم کاتالیزور عمل کرد و توافق دفاعی عربستان و پاکستان را به مرحله رسمی رساند.

*** محتوای پیمان دفاعی عربستان و پاکستان چیست و آیا این توافق به معنای ایجاد «چتر هسته‌ای» پاکستان برای عربستان است؟

بر اساس آنچه منتشر و اعلام شده، محتوای اصلی پیمان این است که دو طرف تعهدات امنیتی متقابل دارند؛ به این معنا که حمله به یکی از کشورها، حمله به کشور دیگر تلقی می‌شود و هر یک موظف به حمایت از طرف مورد تجاوز خواهد بود. این مهم‌ترین بند توافق است که عملاً نوعی تعهد دفاع جمعی مشابه آنچه در ناتو وجود دارد را میان دو کشور ایجاد می‌کند.

در کنار این بند اصلی، مفاد دیگری همچون برگزاری رزمایش‌های مشترک، تبادل نیرو، آموزش نظامی نیروها، خرید و فروش سلاح و حتی تولید مشترک تجهیزات نظامی نیز ذکر شده است. در مجموع، دو کشور بر سر یک توافق دفاعی جامع که تمام ابزارها و حوزه‌های همکاری را در برمی‌گیرد، به تفاهم رسیده‌اند.

نکته مهم اینجاست که در متن توافق، اشاره‌ای صریح به موضوع هسته‌ای یا استفاده عربستان از «چتر هسته‌ای» پاکستان نشده است. به نظر می‌رسد این مسئله آگاهانه بوده تا از ایجاد حساسیت و تهدید در منطقه و تحریک قدرت‌های بزرگ جلوگیری شود. با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند که هرچند نامی از آن برده نشده، اما در بطن توافق، موضوع هسته‌ای وجود دارد.

به‌عنوان نمونه، حسین حقانی، دیپلمات پاکستانی، تأکید کرده که چون اسلام‌آباد از واژه «توافق راهبردی» برای این پیمان استفاده کرده، می‌توان نتیجه گرفت که همکاری‌های موشکی و هسته‌ای نیز ذیل آن قرار می‌گیرد؛ چراکه پاکستان فقط توانمندی‌های موشکی و هسته‌ای خود را دارایی راهبردی می‌داند.

بنابراین، حتی اگر در متن توافق‌نامه به‌طور رسمی ذکر نشده باشد، صرف حضور پاکستان به‌عنوان متحد عربستان-کشوری که قدرت هسته‌ای دارد-خود به‌تنهایی نوعی بازدارندگی هسته‌ای ایجاد می‌کند. به‌ویژه آنکه دو کشور تعهد کرده‌اند در صورت تجاوز «به هر طریقی» از یکدیگر حمایت کنند؛ و همین حضور یک قدرت هسته‌ای در کنار عربستان، عامل بازدارنده مهمی محسوب می‌شود.

*** آیا پاکستان از عملیات اسرائیل برای ارتقای جایگاه خود بهره‌برداری کرده است؟

بله، قطعاً همین‌طور است. پاکستان کاملاً هوشمندانه از بحران‌هایی که با حملات اسرائیل در منطقه شکل گرفت، استفاده کرد تا جایگاه خود را ارتقا دهد، وزن ژئوپلیتیکی‌اش را افزایش دهد و خود را به‌عنوان ضامن امنیت کشورهای عربی و حوزه خلیج فارس معرفی کند.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، مقامات دو کشور در مصاحبه‌هایشان گفته‌اند که سال‌ها درباره این توافق مذاکره کرده بودند اما هیچ‌گاه نهایی نشده بود. آنچه شرایط را فراهم کرد، تحولات و بحران‌های ناشی از تحرکات اسرائیل بود. اگر پاکستان در لحظه درست اقدام نمی‌کرد، این فرصت از دست می‌رفت. اما اقدام درست و به‌موقع اسلام‌آباد موجب شد تهدید کشورهای عربی برای پاکستان به یک فرصت تبدیل شود.

این فرصت چند بُعد دارد: نخست، در روابط دوجانبه با عربستان، پاکستان خود را به‌عنوان متحدی بسیار نزدیک‌تر مطرح کرده و می‌تواند از حمایت‌های مالی بیشتری برخوردار شود. دوم، مشروعیت پاکستان در جهان اسلام تقویت می‌شود و خود را نه‌فقط به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای در آسیای جنوبی، بلکه فرامنطقه‌ای و به‌عنوان تأمین‌کننده امنیت برای کشورهای عربی و مسلمان منطقه معرفی می‌کند.

افزون بر این، روابطی که پاکستان طی دهه اخیر با چین، ترکیه و عربستان شکل داده، به اسلام‌آباد کمک می‌کند تا به‌تدریج خود را به‌عنوان یکی از قطب‌های مهم موازنه قدرت در منطقه معرفی کند. از آنجا که پاکستان تنها کشور مسلمان دارای سلاح هسته‌ای است، حضورش در کنار قدرت‌هایی چون چین، ترکیه و عربستان جایگاهش را بیش از پیش تقویت کرده و آن را به بازیگری تعیین‌کننده در معادلات امنیتی و توازن قوا در منطقه بدل می‌سازد.

بی‌عملی آمریکا در قبال حمله اسرائیل به قطر نیز باعث شد، عربستان به تضمین‌های امنیتی واشنگتن بی‌اعتماد شود
*** آیا احتمال شکل‌گیری توافق‌های دفاعی مشابه در میان دیگر کشورهای خاورمیانه وجود دارد؟

بله، این احتمال وجود دارد؛ به‌ویژه اگر شرایط منطقه به همین شکل ادامه پیدا کند، تهدیدات اسرائیل افزایش یابد و آمریکا همچنان در برابر این تحولات بی‌تحرک بماند. چنین روندی موجب افزایش بی‌اعتمادی نسبت به ضمانت‌های امنیتی واشنگتن در منطقه و در نتیجه، افزایش احساس نیاز کشورهای عرب به راهکارهای جایگزین خواهد شد.

در حال حاضر، در منطقه نهادی مانند شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد که سازوکار دفاع جمعی در آن پیش‌بینی شده، اما از زمان تأسیس تاکنون اقدام مؤثری نداشته است. با این حال، اگر تهدیدات منطقه‌ای افزایش یابد، هم امکان فعال شدن این مکانیسم دفاع جمعی در چارچوب شورای همکاری وجود دارد، هم احتمال شکل‌گیری نهادهای جدید یا توافق‌های دوجانبه میان پاکستان و کشورهای عربی یا حتی فقط میان کشورهای عربی. البته شکل‌گیری توافق‌های چندجانبه دفاعی میان پاکستان، کشورهای عربی و حتی سایر کشورها نیز وجود دارد.

برای نمونه، وزیر دفاع پاکستان یک روز پس از امضای توافق با عربستان اعلام کرد که درهای این توافق به روی دیگر کشورهای عرب منطقه نیز باز است و هیچ محدودیتی برای مشارکت آن‌ها وجود ندارد. بنابراین، می‌توان تصور کرد که با توجه به تهدیدات موجود و بی‌اعتمادی کشورهای عرب منطقه نسبت به تضمین‌های امنیتی ایالات متحده، کشورهای عربی دیگری نیز در آینده به چنین توافقات امنیتی‌ای حتی با کشورهای سمت شرق مانند چین روی بیاورند و به دنبال راه‌حل‌های جدید باشند.

البته باید در نظر داشت که رقابت دیرینه و ریشه‌دار میان کشورهای عربی همواره مانع اصلی کارآمدی نهادهای چندجانبه کارآمد بوده است. حتی اگر نهادی جدید ایجاد شود، احتمال دارد همان چالش‌های گذشته تکرار شود. با این حال، به نظر می‌رسد شرایط امنیتی منطقه به‌گونه‌ای پیش می‌رود که کشورهای عرب ناچار خواهند شد برخی اختلافات خود را موقتاً نادیده بگیرند یا کنار بگذارند تا بتوانند به امنیت جمعی دست یابند.

*** پیمان دفاعی عربستان و پاکستان چه تأثیری بر روابط عربستان با هند خواهد داشت؟

این پیمان می‌تواند بر روابط ریاض و دهلی‌نو تأثیر بگذارد. هرچند واکنش رسمی هند تا این لحظه محتاطانه بوده و تندی نبوده است. مقامات هند صرفاً اعلام کرده‌اند که در حال بررسی پیامدهای این توافق برای امنیت خود هستیم. بنابراین طبیعی است که چنین توافقی برای هند خوشایند نیست، اما این کشور واکنش شدید و فوری نشان نداده است.

شرایط امنیتی منطقه به‌گونه‌ای پیش می‌رود که کشورهای عرب ناچار خواهند شد برخی اختلافات خود را موقتاً نادیده بگیرند یا کنار بگذارند تا بتوانند به امنیت جمعی دست یابندآنچه باید در نظر گرفت این است که امروز اکثر کشورها، از جمله هند و کشورهای عربی، به این نتیجه رسیده‌اند که باید نوعی موازنه در روابط خارجی خود ایجاد کنند. هند وابستگی زیادی به عربستان در حوزه انرژی دارد و عربستان نیز یکی از بازارهای اصلی فروش نفت خود را در هند یافته است. علاوه بر این، سرمایه‌گذاری‌های گسترده عربستان در اقتصاد هند به‌گونه‌ای است که دهلی‌نو نمی‌تواند به‌راحتی از آن چشم‌پوشی کند. در نتیجه، یک وابستگی متقابل شکل گرفته که باعث می‌شود دو کشور تلاش کنند شریک خود را از دست ندهند. بر همین اساس، هر دو طرف به دنبال اتخاذ راهبرد متوازن‌سازی هستند؛ به این معنا که در عین حفظ روابط با کشور عامل اختلاف، سعی می‌کنند روابط خود با شریک سابق را نیز تقویت کنند.

بنابراین در مورد عربستان و هند، هرچند پیمان دفاعی ریاض و اسلام‌آباد تصریح کرده که حمله به یکی، حمله به دیگری تلقی می‌شود، اما بعید است عربستان در صورت بروز درگیری مستقیم میان هند و پاکستان، وارد جنگ شود. احتمالاً ریاض ترجیح خواهد داد پیش از وقوع بحران نقش میانجی را ایفا کند تا هم از تشدید بحران در آسیای جنوبی جلوگیری کند و هم منافع خود را بهتر تأمین نماید.

از این منظر، عربستان تلاش خواهد کرد حساسیت‌های هند را کاهش دهد؛ مثلاً سعی می‌کند با تأکید بر ماهیت تدافعی توافق با پاکستان یا از طریق گسترش همکاری‌های امنیتی و اقتصادی با هند نشان دهد که روابط با دهلی‌نو برایش به همان اندازه روابط با پاکستان برایش اهمیت دارد. در مقابل، هند نیز ضمن حفظ روابط با عربستان، سعی خواهد کرد تعامل خود را با شرکای غربی همچون آمریکا و اسرائیل گسترش دهد.

در نهایت، مهارت دیپلماتیک عربستان در برقراری توازن میان روابط با هند و پاکستان تعیین خواهد کرد که تا چه اندازه می‌تواند از هر دو شراکت سود ببرد و جایگاه منطقه‌ای خود را حفظ کند.

*** این توافق را می‌توان گامی در مسیر حرکت به سمت جهانی چندقطبی قلمداد کرد یا صرفا اقدامی واکنشی‌ست؟

به نظر من این توافق هم می‌تواند یک اقدام واکنشی باشد و هم در مسیر حرکت به سمت جهان چندقطبی معنا پیدا کند. در وهله اول، پیمان عربستان و پاکستان واکنشی بود به شرایط بحرانی؛ یعنی خدشه‌دار شدن تمامیت ارضی یک کشور همسایه و نگرانی از سرایت بحران به منطقه. در چنین شرایطی، طبیعی است که کشورها به دنبال ایجاد بازدارندگی و یافتن متحدان امنیتی باشند. پاکستان هم از این فرصت برای مقابله با تهدید هند استفاده کرده است. بنابراین بر اساس شواهد، توافقی که سال‌ها در سطح مذاکره باقی مانده بود، درست بعد از این بحران نهایی شد و همین موضوع نشان‌دهنده جنبه واکنشی آن نسبت به شرایط است.

اما در سطحی کلان‌تر، می‌توان آن را نشانه‌ای از گذار به سمت جهان چندقطبی هم دانست. نه به این معنا که عربستان و پاکستان از ابتدا با برنامه‌ریزی وارد توافق شدند، بلکه روندهای کلی نظام بین‌الملل چنین مسیری را نشان می‌دهد. ایالات متحده یا تمایلی به هزینه‌کرد سابق و نفوذ در منطقه ندارد یا توان آن را از دست داده است. عربستان هم نمی‌خواهد صرفاً متکی به آمریکا بماند. به همین دلیل در پی تنوع‌بخشی به شرکا و ایجاد توازن در سیاست خارجی است؛ چه با عضویت در بریکس، چه با گسترش روابط با چین و روسیه.

این تغییرات در بلندمدت می‌تواند به گذار از اتکا به غرب در منطقه خاورمیانه، تحکیم بلوک‌های منطقه‌ای و نهادینه‌ترشدن همکاری‌ها در خاورمیانه منجر شود. در واقع هرچند همکاری‌های منطقه‌ای تا به امروز کارآمد نبوده‌اند، اما شاید این شرایط ایجاب کند که هم‌گرایی‌های منطقه‌ای نهادینه‌تر و کارآمدتر شوند. در نتیجه این توافق می‌تواند به‌عنوان یک نقطه عطف در روند حرکت آرام منطقه و نظام بین‌الملل به سمت جهان چندقطبی هم تعبیر شود.

۳۱۲/۴۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا