اخبار فرهنگی و هنری

حکمت خاتم| چه زمانی سکوت مصلحت است و چه زمانی مفسده؟

زبان همچون تیغ دولبه است؛ اگر خیر از آن جاری شود، ارزشش از سکوت بیشتر است و اگر شرّ از آن بتراود، سکوت گزینه‌ی بهتری خواهد بود.

خبرگزاری تسنیم

– اخبار فرهنگی –

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سکوت در برابر ظلم، اگر از روی بی‌تفاوتی یا ترس باشد، در حقیقت یاری‌رسان ظالم و خیانتی به حقیقت است. تاریخ نشان داده که بسیاری از فجایع، نه فقط به دست ظالمان، بلکه با سکوت و بی‌عملی مردمان شکل گرفته‌اند. وقتی ظلمی آشکار رخ می‌دهد، زبانِ حق‌گو همانقدر ارزشمند است که شمشیرِ عدالت؛ کلامی که می‌تواند جانِ مظلومی را نجات دهد، اگر ناگفته بماند، به‌سان تیری است که به هدف نخورده باشد.

با این حال، سکوت همیشه هم به معنای انفعال نیست. گاهی حکمت اقتضا می‌کند که زبان بسته بماند تا زمینه برای اثرگذاری بیشتر فراهم شود یا از فتنه‌ای بزرگ‌تر جلوگیری شود؛ همچون مصلحی که در هنگامه‌ی آشوب، پیش از سخن گفتن، صحنه را به‌دقت می‌سنجد. این سکوت، سکوتِ تدبیر است، نه سکوتِ ترس. فرق اساسی این دو در نیت و پیامد آن است: سکوتِ حکیمانه، مقدمه‌ای برای بیانِ به‌موقع حق است، اما سکوتِ منفعلانه، قبرستانِ حقیقت و هم‌پیمانی با باطل. فهم این مرز، نیازمند همزمان داشتن شجاعت و بصیرت است.

حکمت خاتم| دو معیار سنجش مسلمان بودن

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در حدیثی می‌فرماید «الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ السُّكُوتِ وَ السُّكُوتُ خیرٌ مِنْ اِمْلاءِ الشَّرِّ» یعنی سخنِ خیر، بهتر از سکوت است، و سکوت، بهتر از گفتارِ شرّ است. (امالی صدوق، ص535) این حدیث، یک قاعدهٔ اخلاقی دقیق و متوازن را ترسیم می‌کند. این بیان نورانی میان سه حالت تمایز می‌گذارد: سخن خیر، سکوت، و سخن شر. ارزش‌ها به ترتیب در این حدیث چنین بیان شده‌اند: بهترین، سخن خیر است؛ اما اگر توان یا مجال گفتن سخن خیر فراهم نیست، سکوت بهتر از این است که انسان دهان به شرّ بگشاید. این سلسله‌مراتب نشان می‌دهد که زبان، ابزار امانت و مسئولیت است، نه صرفاً وسیلهٔ تخلیهٔ ذهن و احساسات.

در بُعد اول، «خیر» نه‌تنها شامل نصیحت و موعظه بلکه هر سخنی است که موجب هدایت، آرامش، اصلاح یا آگاهی‌بخشی شود. دفاع از مظلوم، افشای باطل، بیان حقایق دینی و علمی و حتی کلمات محبت‌آمیز در روابط انسانی، بخشی از «خیر» به‌شمار می‌آید. هرگاه انسان قادر است چنین تأثیری بگذارد و امکان بیان آن مهیاست، ترک آن فرصت، نوعی کوتاهی در انجام وظیفه به‌حساب می‌آید.

اما اگر آن خیر نتواند به درستی به مقصد برسد، مثلاً زمینهٔ پذیرش وجود نداشته باشد، یا مخاطب آن را وارونه برداشت کند، در این حالت، شتاب در سخن گفتن ممکن است نتیجه‌ای بدتر از سکوت داشته باشد. این‌جاست که جایگاه «سکوت» به‌عنوان یک انتخاب آگاهانه و خردمندانه جلوه می‌کند. سکوت در این معنا، نه نشانهٔ بی‌عملی که علامت سنجش شرایط است.

بخش سومِ حدیث، هشدار نسبت به «اِملاءِ شرّ» است؛ یعنی پرکردن فضا با سخنانی که به فساد، گمراهی، دشمنی یا اختلاف دامن می‌زند.

گاهی زبان، حتی بدون نیت سوء، آتش فتنه را شعله‌ور می‌کند. شایعه‌سازی، تحقیر دیگران، تحریف واقعیت، یا حتی شوخی‌های ناپسند می‌تواند مصداق همین «شر» باشد. اینجاست که سکوت، به‌عنوان سپری در برابر گناه، ارزشمندتر از هر کلام بی‌ثمری خواهد بود.

از منظر اجتماعی، این حدیث ناظر بر یک تعادل ضروری است: جامعه‌ای سالم، به جریان آزاد سخن خیر نیاز دارد تا فرهنگ عدالت و معنویت زنده بماند. اما همین جامعه، اگر از کنترل زبان غفلت کند، به‌سرعت در دام آشوب کلامی، خشونت لفظی و رواج شایعات می‌افتد. پس هر فردی مسئول است که پیش از گفتن، از خود بپرسد: آیا این سخن خیر است؟ آیا شرایط گفتن آن مناسب است؟ آیا اگر بگویم، نتیجهٔ بهتری از سکوت به همراه خواهد داشت؟

در تاریخ اسلام نمونه‌های روشنی از این سه حالت دیده می‌شود. گاهی امامان و بزرگان با یک جمله مسیر افکار عمومی را تغییر می‌دادند؛ همچون خطبهٔ امیر مؤمنان علیه‌السلام در نهج‌البلاغه برای افشای باطل حکومت معاویه. گاهی نیز، همان بزرگان موقتاً سکوت اختیار می‌کردند تا فتنه‌ها آرام گیرد و جان مسلمانان بی‌جهت به خطر نیفتد و در نهایت، آنان شدیداً از سخنانی که بذر شرّ در جامعه می‌پاشد، پرهیز می‌کردند.

در بُعد فردی، این قاعده می‌تواند انضباط گفتاری ما را شکل دهد. یعنی آدمی همواره خود را بین دو مرز ببیند: از یک سو، مسئولیت برای گفتن نیکوترین سخن؛ و از سوی دیگر، خودداری از بیان هر آنچه ممکن است به کسی آسیب برساند یا دل‌ها را به سوی کینه و فساد بکشاند. این مهارت، محصول تمرین و مراقبت دائمی از زبان است.

بنابراین وقتی انسان در موقعیتی قرار می‌گیرد که با یک کلام می‌تواند گرهی بگشاید، مظلومی را یاری دهد، یا حقیقتی را روشن کند و با این حال خاموش می‌ماند، در واقع فرصت نورانی سخن خیر را از دست داده است. چنین سکوتی، هرچند پر سروصدا به نظر نمی‌رسد، اما در حقیقت پژواکی به سود ظلم و جهل دارد. بر عکس، زمانی که سخن خیر قابل بیان است و شرایط پذیرش فراهم است، زبان تبدیل به چراغی می‌شود که مسیر دیگران را روشن می‌کند و به تعبیر حدیث نبوی، ارزشش از سکوت بالاتر است. اما همیشه جامعه و شرایط، آمادگی شنیدن کلام حق را ندارند؛ گاهی بیان نا‌به‌هنگام، شعلهٔ فتنه را تیزتر یا درک‌ها را دچار اعوجاج می‌کند. در چنین شرایطی، سکوت می‌تواند حکیمانه و همچون سدّی در برابر شرّ باشد. این همان است که پیامبر

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با این حدیث، به ما می‌آموزد که زبان همچون تیغ دولبه است؛ اگر خیر از آن جاری شود، ارزشش از سکوت بیشتر است و اگر شرّ از آن بتراود، سکوت گزینه‌ی بهتری خواهد بود. هنر یک مؤمن این است که هر بار پیش از سخن، در برابر این سه احتمال وزن‌کشی کند و راهی را برگزیند که رضای خداوند و مصلحت بندگان در آن باشد.

حکمت خاتم | بهترین نسخه‌ تربیت در عصر فتنه‌ها

انتهای‌پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا