اخبار فرهنگی و هنری

زبان بدن و کلام نامزدها در مناظره‌ها!

خبرگزاری خبرآنلاین

در این دوره، هر پنج نامزد ریاست‌جمهوری، اثبات کردند در انتقال پیام خود از تکنیک تأثیرگذار اعضای بدن بخصوص چهره و دست‌ها و یا شیوه نشستن و همچنین استفاده تأثیرگذار از لحن کلام خود بهره‌ای نبرده بودند. احتمالاً نامزدها گمان می‌کردند بیننده فقط با تکیه به موضع‌گیری‌ها به قضاوت صحیح‌تر می‌رسد؛ اما غفلت از این روش، در کاهش رأی‌دهندگان تأثیرگذار بود، چون، بیننده امروز، در لحظه تحت‌تأثیر شیوه استفاده از اعضا بدن و چگونگی استفاده از کلام، بخصوص در قاب تلویزیون قرار می‌گیرد، به همین دلیل قاب‌بندی تصویر اهمیت بسزایی در انتقال مفاهیم دارد (این مباحث فارغ از تعداد آرا نامزدها در روز انتخابات است که طبیعتاً شیوه‌های دیگری در افزایش یا کاهش آرا مؤثر بود که بحث دیگری می‌طلبد) نمونه آن، رفتار و کلام “زاکانی” در برخورد با “پزشکیان” بود که نه‌تنها به آرای خودش و یا هم‌فکرانش نیفزود؛ بلکه موجب افزایش رأی “پزشکیان” هم شد!

و یا رفتار و کلام “پورمحمدی” هر چند به‌ظاهر تلاش کرد خود را مستقل و آزاداندیش نشان دهد؛ اما سابقه مدیریت امنیتی و اطلاعاتی بودنش کاملاً در لحن و رفتار اعضا بدن بخصوص چشمانش مشهود و مؤثر بود، نتوانست صداقت خود را نشان دهد، مثل برخوردش با “شهاب اسفندیاری” در مناظره‌های تخصصی و همین نوع برخوردش باعث شد، مباحثش برای بیننده قابل‌باور نباشد.

و یا رفتار اعضا صورت و لحن کلام “قالیباف” بخصوص با گذاشتن ریش، بر خلاف سال‌های گذشته، و انتخاب غلط فریم عینک و یا لبخند ملیح ثابت و تکراری به موافقین و مخالفین و بینندگان که حس ریاکاری و تمسخر را به بیننده القا می‌کرد و البته ناگفته نماند لحن کلام و بازی صورت دخترش در مصاحبه خبری، بزرگ‌ترین ضربه را به کاهش رأی او زد، حرکات چهره و استفاده از کلماتی نادرست در کلامش، نشان از یک نوع فریبکاری داشت، بیننده باور نکرد یک دختر جوان باردار در یک سفر خارجی که البسه‌اش مشهور است نتواند و یا نخواست برای فرزند آینده‌اش حتی یک‌تکه لباس کوچک بخرد!

و یا” قاضی‌زاده هاشمی” در ریتم کلام و حرکات دست و صورتش اصلاً اوج و فرود نداشت، یکنواخت و خسته‌کننده بود، بیننده حسی نسبت به او پیدا نکرد، انگار در مجلس ختم حضور یافته که هر حرکت و کلامی غیر از چهره عبوس و عزادار، در شأن جلسه نیست، بخصوص با پیراهن ثابت مشکی‌اش!

” پزشکیان “تلاش کرد از کلمات تند و نیز استفاده نکند و با پوشیدن لباس غیررسمی ذهن بیننده را به سمت سادگی سوق دهد؛ اما استفاده بیش از حد از دستانش که گاهی حرکات غیرمنطقی موجب پوشاندن چهره‌اش هم می‌شد، مفهوم خوش‌آیندی به مخاطب منتقل نکرد و همچنین تپق‌های بیش از حد او که به‌اصطلاح، کلام را منعقد نمی‌کرد یک فاجعه بود.

“جلیلی” هر چند تلاش کرد مؤدبانه سخن بگوید؛ اما چهره ثابت و کسل‌کننده او بدون استفاده از ظرفیت‌های مفهومی، از جمله دریغ از یک لبخند که مهربانی‌اش را نشان دهد و یا تغییر لحن کلام و ایجاد اوج و فرود تا بیننده احساس اعتراض، دفاع جانب‌دارانه دریافت کند. تقریباً همه حرف‌هایش با یک ریتم ثابت بیان شد و حس غیر اعتماد بودن، ملال‌آور و خسته‌کننده‌ای به بیننده منتقل می‌کرد .

در این میان نمی‌توان قاب‌بندی‌های تلویزیونی را نادیده گرفت. رعایت عدالت، انصاف و عدم انتقال حس موضع‌گیری، باعث شده بود کارگردان تلویزیونی دنبال ایجاد چالش و مناظره واقعی در چشم بیننده نباشد وگرنه به‌اصطلاح تلویزیونی “شوت‌کردن” به‌موقع تصاویر و نشان‌دادن عکس‌العمل‌ها می‌توانست تأثیر مثبتی در ایجاد هیجان برای بیننده داشته باشد؛ اما افسوس که این مدل ترس و واهمه‌ها خلاقیت‌ها را کور می‌کند.

۵۷۵۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا