روانشناسی چه کمکی به ادبیات میکند؟؛ چیستی «رویکرد، نظریه و مطالعه»

محبوبه اسپیدکار روانشناس کودک و نوجوان در گفتگو با مهر درباره رابطه روانشناسی با ادبیات کودک و نوجوان گفت: بعضیها از ما میپرسند روانشناسی در ادبیات چه تأثیری دارد؟ اصلاً تأثیر دارد؟ به نظر من این سوال، سوال غلطی است.
اسپیدکار ادامه داد: اینکه روانشناسی در شعر و داستان کودک و نوجوان اثر دارد یا نه، بستگی به نوع بیان آن شاعر یا نویسنده دارد. بعضی وقتها از روانشناسی علمی در شعر و قصه کودک و نوجوان بهره گرفته میشود و بعضی وقتها از روانشناسی زرد. طبیعی است که روانشناسی زرد نمیتواند کمکی به شعر و قصه و همچنین مخاطب آن کند.
تفاوت «رویکرد، نظریه و مطالعه» در روانشناسی
وی در پاسخ به این سوال که «تکلیف خانوادهها و ناشران در قبال رویکردهای روانشناسانه که در هر دورهای عوض میشوند، چیست؟»، گفت: من باید در جواب به این سوال پرتکرار سه تا اصطلاح را معرفی کنم تا هم خانوادهها و هم ناشران کودک و نوجوان با آن آشنا باشند. ما یکسری رویکرد داریم، یکسری نظریه داریم و یکسری مطالعه؛ که هرکدام از اینها با دیگری فرق دارد. همچنین باید تأکید کنم که ما در حوزه روانشناسی «رویکرد ردشده» نداریم. یعنی همه رویکردها دارند کار میکنند، ولی ذیل هر رویکردی، مطالعات و نظریات مختلف مطرح میشود.
اسپیدکار افزود: کار رویکرد این است که انسان را از منظرهای مختلف بررسی کند. مثلاً «رویکرد شناختی» بخش افکار و شناخت در انسان را بررسی میکند، «رویکرد رفتاری»، چگونگی شکلگیری رفتار را بررسی میکند و «رویکرد روانکاوی» هم بخش هشیار و ناهشیار انسان را بررسی میکند. بنابراین ما به هیچ عنوان دو تا رویکرد متناقض نداریم.
این رویکردها از اول بودهاند و تا الآن هم ادامه دارند؛ چون رویکرد جدیدی اضافه نشده است. ولی ذیل هر رویکرد، ما یکسری نظریه داریم. درباره آن نظریهها هم دوباره باید بگویم نظریه درست و غلط نداریم. بهتر است اینطور بگویم که در عرصه علم روانشناسی، «نظریه مفید» و «نظریه غیرمفید» داریم.
بعضی نظریهها تا یک جایی مفید بودهاند، ولی از یک جایی به بعد، به خاطر تغییرات در بشریت، دیگر مفید یا کارآمد نیستند. ذیل هر نظریه هم یکسری مطالعه داریم. برای هرگونه قضاوت و داوری درباره روانشناسی، باید این سه تا اصطلاح را بشناسیم. متأسفانه خیلی از ناشران هم شناخت مناسبی از روانشناسی ندارند.
باید بدانیم رویکردهای مختلف روانشناسی، چه کمکی به ادبیات میکند
وی ادامه داد: اینکه ما میشنویم میگویند فلان رویکرد روانشناسی تا دیروز تأیید میشد و حالا تأیید نمیشود، جمله درستی نیست. همانطور که گفتم، ما چند رویکرد بیشتر نداریم و این رویکردها هم کماکان مورد مطرح هستند. منظور کسانی که این حرف را میزنند احتمالاً مطالعاتی باشد که ممکن است در طی زمان نتیجه آنها متفاوت شده باشد. مثلاً یک مطالعه روی یکسری جامعه آماری جواب داده، اما حالا مطالعات جدید با امکانات جدیدتر آمده و گفته «نه، نتیجهای که مطالعه قبلی داشته غلط است». باید مراقب خلط این موضوعات با هم باشیم.
اسپیدکار با هشدار نسبت به تأثیر روانشناسی زرد در شعر و قصه کودک و نوجوان گفت: یکی از کارهایی که روانشناسی زرد انجام میدهد و مردم را گمراه میکند، این است که یک مطالعه را آنقدر برجسته میکند که شما فکر میکنید با یک نظریه مواجه هستید، در صورتی که نظریه نیست؛ بلکه یک مطالعه است که یک گوشه از جهان در حال انجام است.
به نظر من اگر قرار باشد روانشناسی با ادبیات پیوند خوبی برقرار کند، باید بدانیم در رویکردهای مختلف چگونه از ابزار روانشناسی استفاده کنیم. یک بخشی از ادبیات میتواند با تکیه بر علم روانشناسی باشد و بخش اصلی آن متکی به خودِ ناهُشیار نویسنده و شاعر و بر اساس خلاقیتها و توانمندیهای آنها.