بحران بورس ایران ریشه در مشکلات ساختاری دارد، نه فقط جنگ
کارشناس بازار سرمایه گفت: ریشه بحران فعلی بورس ایران صرفاً به جنگ و تنشهای ژئوپولیتیکی محدود نمیشود، بلکه مشکلات ساختاری عمیقی نظیر نرخ بهره بالا، نرخ ارز غیرواقعی، قیمتگذاری دستوری و ضعف در سیاستگذاری کلان باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران و رکود بازار شده است.

سیاستهای انقباضی و فروش اوراق، رکود بورس را عمیقتر میکند؛
کارشناس بازار سرمایه گفت: ریشه بحران فعلی بورس ایران صرفاً به جنگ و تنشهای ژئوپولیتیکی محدود نمیشود، بلکه مشکلات ساختاری عمیقی نظیر نرخ بهره بالا، نرخ ارز غیرواقعی، قیمتگذاری دستوری و ضعف در سیاستگذاری کلان باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران و رکود بازار شده است.
سرور قاراخانی، کارشناس بازار سرمایه، در گفتوگو با بورسنیوز اظهار کرد: ریشه بحران فعلی بورس ایران صرفاً به جنگ و تنشهای ژئوپولیتیکی محدود نمیشود، بلکه مشکلات ساختاری عمیقی نظیر نرخ بهره بالا، نرخ ارز غیرواقعی، قیمتگذاری دستوری و ضعف در سیاستگذاری کلان باعث کاهش اعتماد سرمایهگذاران و رکود بازار شده است.
وی با اشاره به شرایط اخیر بورس اظهار کرد: اگرچه جنگ و تنشهای ژئوپولیتیکی بار روانی منفی بر بازار سرمایه وارد کرده و نوسانات منفی را تشدید کرده است، اما واقعیت این است که بورس ایران مدتهاست با مشکلات ساختاری روبهرو است. وی نبود سیاستگذاریهای صحیح در برنامهریزی، ضعف در شفافیت، کمبود ابزارهای متنوع مالی و ریسکهای سیستماتیک نظیر نرخ بهره و ارز را از مهمترین چالشهای فعلی بازار عنوان کرد.
کارشناس بازار سرمایه افزود: بحران فعلی بازار سرمایه را نمیتوان صرفاً بحران ناشی از جنگ دانست، بلکه این بحران ریشه در کاهش اعتماد و اطمینان سرمایهگذاران دارد؛ روندی که در سالهای اخیر تشدید شده و منجر به نوسانات شدید منفی و آسیب به ساختار بازار شده است. قاراخانی تاکید کرد تا زمانی که اصلاحات بنیادین در سیاستگذاری و برنامهریزیهای کلان انجام نشود، بازگشت سرمایهگذاران به بازار سرمایه دور از انتظار خواهد بود.
قاراخانی نرخ بهره بالا را یکی از آفتهای جدی بورس دانست و بیان کرد: با کاهش جذابیت بازار، سرمایهها را به سمت فرصتهای کمریسک با سود تضمینشده سوق میدهد.
وی همچنین به نرخ ارز غیرواقعی اشاره کرد که سودآوری صنایع بزرگ بهویژه شرکتهای پتروشیمی، فولادی و صادراتمحور را تحت فشار قرار داده و انگیزه سرمایهگذاران برای ورود به این بخشها را کاهش داده است.
قاراخانی در ادامه با انتقاد از قیمتگذاری دستوری در صنایع بزرگی همچون فولاد، پتروشیمی و دارو، تصریح کرد: این سیاست با کاهش حاشیه سود شرکتها، مکانیزم طبیعی سودآوری را بر هم میزند؛ چرا که در حالی که هزینهها بهصورت ریالی افزایش مییابد، درآمدها به شکل دستوری محدود میشود و در مواردی حتی ممکن است شرکتها را زیانده کند. به گفته وی، این شرایط بهطور مستقیم جذابیت سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
وی همچنین به افزایش فروش اوراق بدهی به عنوان یکی از سیاستهای انقباضی دولت اشاره کرد و گفت: عرضه اوراق در نرخهای بالا فشار مضاعفی بر بازار سرمایه وارد میکند و سرمایهگذاران را به سمت ابزارهای بدهی با بازده تضمینشده سوق میدهد؛ امری که به رکود بازار سهام دامن زده و در عین حال میتواند موجب تشدید تورم شود. قاراخانی افزود: ظرفیت اقتصاد ایران برای تأمین مالی از طریق بازار بدهی وجود دارد، اما استفاده بهینه از این ظرفیت مستلزم رعایت چند شرط اساسی است.
کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه یکی از شروط مهم برای استفاده بهینه از ظرفیت بازار بدهی، تعادل و هماهنگی ساختار نرخ بهره با نرخ تورم است، گفت: نرخ بهره بالا که سالهاست به عنوان آفتی برای بازار سرمایه مطرح است، باید متعادل شود.
وی همچنین بر لزوم توسعه عمق بازار بدهی و عرضه ابزارهای مالی متنوعتر تاکید کرد و افزود: در کنار این موضوع، بازار سرمایه نیز باید مورد توجه ویژه قرار گیرد و سیاستهای انقباضی باید کنار گذاشته شوند تا مداخلات بخش خصوصی افزایش یابد و به سمت سیاستهای انبساطی حرکت کنیم.
قاراخانی ادامه داد: این تغییر سیاستها باعث افزایش محبوبیت سرمایهگذاری و جذب سرمایهگذاران به بازار خواهد شد. همچنین فشار موجود بر بازار بدهی میتواند منجر به افزایش تورم و ایجاد مشکلات در بخش تولید و صنایع کشور شود.
کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه بازار سرمایه علاوه بر ریسکهای نظامی ناشی از جنگ، با بحران عدم اعتماد و مشکلات ساختاری در صنایع مواجه است، اظهار داشت: بحرانهایی مانند قطعی مکرر برق و مشکلات گسترده در صنایع مختلف اقتصاد کشور، از عوامل اصلی تضعیف بازار سرمایه به شمار میروند.
وی افزود: تا زمانی که سیاستگذاریها و برنامهریزیهای درست و اصولی صورت نگیرد، بازار سرمایه قادر نخواهد بود به ثبات و جذابیت لازم برای سرمایهگذاری دست یابد.