رشید رفت تا درختانش استوار بمانند/ تکرار ترور در محل سکونت پس از ۲۳ سال
تالش - ایده آل خبر - اهمیت حفظ انفال الهی، منابع طبیعی به عنوان میراثی گرانبها به حدی از اهمیت برخوردار است که حفاظت از آن نیازمند مشارکت همهجانبه مردم، نهادهای دولتی و سازمانهای مردمنهاد با جنگلبانان و محیط،بانان است.

به گزارش ایده آل خبر – لیلا پاکیزه – صبح روز یکشنبه ۱۶ شهریور با فراخوان حوزه هنری و معاونت فرهنگی، اجتماعی و گردشگری منطقه آزاد انزلی به همراه تعداد معدودی از فعالین رسانه، نمایندگانی از سازمان های مردم نهاد و راویان تاریخ شفاهی و کارکنان حوزه هنری رهسپار شهر زیبای تالش شدیم.
پس از ۴ ساعت طی مسافت و عبور از جاده های پر پیچ و خم و سرسبز شمال غربی گیلان وارد شهرستان تالش و روستای قلعه بین شدیم
روستایی بسیار زیبا با مردمانی خونگرم و میهمان نواز .
عده ای از جنگلبانان در منزل قهرمان شهید رشید غفاری میزبان جمعی از اصحاب رسانه و داستان نویسان و نگارندگان تاریخ شفاهی گیلان بودند .
با ورود به منزل مرحوم رشید غفاری غمی بزرگ بر دلم سنگینی کرد
انگار بار دیگر غم از دست دادن پدرم در سال ۸۱ را تجربه میکردم . بگذریم……
وارد حیاط منزل شهید عفاری شدیم همسر و فرزندان مظلوم این جنگلبان شهید با روی گشاده از ما استقبال کردند و ما را به سمت داخل خانه هدایت نمودند.
حکایت پنجره قتلگاه و خودنمایی جای گلوله ها
با ورود به منزل شهید به پنجره قتلگاه که گویا قاچاقچیان از آن پنجره رشید را مورد هدف قرار دادند مواجه شدیم پس از ان وارد اتاق رشید شدیم جایی گلوله پس از ۲۳ سال همچنان بر روی دیوار اتاق رشید خودنمایی میکرد.
جای گلوله اتاق حاکی از غمی سنگین بر دوش همسر و چشمان چهار دختر رشید غفاری داشت .
پای صحبت همسر رشید نشستیم
زنی رنجیده اما نجیب ، محکم و استوار. این مادر شروع به یادآوری شب حادثه که نه ، شب شهادت رشید کرد.
حوالی غروب روز ۱۵ شهریور ۱۳۸۱ بود یکی از آشنایان جلوی پرچین خانه آمد و از دختر بزرگم (فاطمه) سراغ پدرش را گرفت، فاطمه گفت: پدر به خانه پدربزرگم رفته و هنوز برتگشته…..
آن شب دلشوره عجیبی داشتم. اما گفتم ان شاء الله خیره چیزی نیست . اما نه ،این دلشوره فاجعه ای بزرگ را در پی داشت . ساعت ۳ بامداد روز ۱۶ شهریور بود که شنیدیم یک نفر از حیاط رشید را به نام صدا می کند ، رشید بیدار شد و همینکه خواست در را بازکند فرد دیگری که مسلح بوداز پنجره اتاق به سمت در شلیک کرد ( جای گلوله ها را نشانمان داد)
رشید هنوز نفس می کشید ، دخترانم با هراس از خواب بیدار شدند هرچه پدرشان را صدا می زدند جواب مفهومی نمی شنیدند و رشید فقط چند کلمه آروم میگفت بالاخره زد زد ، گویا قاتل را می شناخت.
به سمت تلفن منزل رفتیم دیدم تلفن قطع شده ( بعدها متوجه شدیم قاتلین سیم تلفن را که از پرچین به داخل ساختمان آمده بود ،پاره کرده بودند تا نتوانیم ارتباطی با کسی پیدا کنیم )
احساس شرمساری از عدم توانایی در بازگرداندن همسر به زندگی
دوان دوان به سمت حیاط خانه رفتم و آنقدر فریاد زدم تا همسایه به کمکم آمدند. توسط یک پیکان وانت راهی بیمارستان تالش شدیم توی مسیر رشید دستم را محکم میگرفت من هم مدام میگفتم نمیگذارم بمیری تو را به بیمارستان میرسانم اما رشید قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت رسیده بود.
بغض عجیبی گلوی مادر را میفشرد و آرام آرام اشک پهنای صورتش را پوشانده بود گویا از اینکه نتوانسته بود به قولی که به شوهرش داده عمل کند و از ناتوانی در بازگرداندن همسر به زندگی پشیمان و شرمسار بود…..
پیراهن پاره ، صورت زخمی و چشم کبود رشید غفاری در طول خدمت
فاطمه دختر بزرگ رشید که آن زمان ۱۸ سال داشت از رشادت ها و غیوری پدرش در صیانت از انفال الهی و حفاظت از جنگل و درختان میگفت…
پدرم عاشق جنگل و درخت بود و برای حفظ و حفاظت از جنگل عاشقانه تلاش میکرد بارها و بارها با قاچاقچیان درگیر شده و بارها پیراهنش پاره و یا صورتش زخمی و زیرچشمش کبود بود و هربار ما از پدرمان جویا میشدیم که چه شده؟ میگفت پیراهنم به درخت گیر کرد و یا چشمم به شاخه درختی خورد .، و کمتر از درگیری خود با قاچاقچیان صحبت میکرد ….
سمانه و نیره و هانیه هر کدامشان به نوعی از عشق و علاقه پدرشان به جنگل سخن می گفتند .
امروز از همه گله دارم/ کسی صدایمان را نمی شننود
هانیه میگفت : در شب شهادت بابا من خواب بودم با صدای گلوله از خواب بیدار شدم هرچه بابا را صدا کردم جوابی نشنیدم ، همسایه ها به حیاطمان سرازیر شدند و بابا را با پیکان وانت به بیمارستان تالش بردند اما چه فایده که پدرمان هرگز برنگشت. اما من هنوز که هنوزه نمیدانم چه اتفاقی افتاده؟؟ پدرم رفت و ما شدیم دخترانی بی پناه، پراز درد ، غم و غصه و شدیم پر از انتظار ، که هرلحظه منتظر شنیدن قصاص قاتل بابا یا احراز شهادت پدر می باشیم.
من امروز از همه گله دارم حتی از پدرم اما افسوس و صد افسوس که جایی صدایمان شنیده نمیشود….
هیچ کس هیچ کاری برای ما نمی کند پرونده قتل پدر ما بدون هیچ تغییری همچنان باز مانده و ۲۳ سال این درد بی پدری همراه شب و روزمان شده…
از ترور رشید غفاری در منزلش در ۲۳ سال قبل تا تکرار آن در جنگ ۱۳ روزه و ترور شخصیت ها در منزلشان/ درخواست احراز شهادت پدر توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران
سمانه میگفت : در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ طی جنگ ۱۲ روزه به تازگی اسرائیل اقدام به نقطه زنی و ترور شخصیت های تاثیرگذار ایران اسلامی در محل سکونتشان کرد ، و این در حالی است که پدر ما در ۲۳ سال قبل در راستای حفظ و صیانت از انفال و منابع طبیعی به روش صهیونیست توسط قاچاقچیان ایرانی ترور و در منزل خود به شهادت می رسد.
اما متاسفانه با همه اینها همچنان مورد بی مهری بنیاد شهید و امور ایثارگران و منابع طبیعی قرار گرفته ایم .
تنها انتظار من و دیگر خواهرانم احراز شهادت پدرم توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران است
رشید غفاری آدم آینده است/ رویداد درختان رشید یک روایت تمام نشدنی است
پونه نیکوی معاونت فرهنگی و اجتماعی و گردشگری منطقه آزاد انزلی در حاشیه دیدار با خانواده شهید غفاری به شنیدن روایت رشید در دو سال قبل سخن گفت و ادامه داد: با توجه به باز بودن پرونده رشید غفاری ، سازمان منطقه آزاد انزلی و حوزه هنری استان گیلان برای بازخوانی روایت رشید و پیگیری پرونده این جنگلبان و اثبات احراز شهادت ابتدا باید در گام اول اعتماد خانواده رشید را جلب میکردند
وی افزود: پس ازآن در آذرماه سال گذشته با فراخوان رویدادی به نام درختان رشید پوستری تهیه و در منزل تاریخی میرزاکوچک خان از این پوستر رونمایی شد.
معاون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری منطقه آزاد انزلی با اشاره به وصول آثار بسیار درخشان به دبیرخانه این رویداد گفت: ۲۷ شهریور اختتامیه این جشنواره با حضور مسئولان استانی و شهرستانی برگزار خواهد شد.
پونه نیکوی رشید را آدم آینده خواند و یادآور شد: رویداد درختان رشید یک روایت تمام نشدنی است و این رویداد از یک بازتاب کشوری برخوردار شد.
معاون فرهنگی اجتماعی و گردشگری منطقه آزاد رشید را صاحب واقعه عنوان کرد و افزود: همه دستنوشته های رشید حاکی از صیانت از انفال الهی و منابع طبیعی بود، وی در نوشته های مطالبی بسیار تکان دهنده و متحیر کننده از ارزش های سیدالشهدا دارد.
رویداد درختان رشید مشمول زمان نخواهد شد
محمد اسماعیل حبیبی معاون اداری مالی حوزه هنری در بخش،دیگری از دیدار با خانواده شهید غفاری ضمن ا سرودن اشعاری با موضوع رشادت های رشید بیان کرد: زمانی که آثار واصله به رویداد درختان رشید را مطالعه و ارزیابی میکردیم گسترده نام شهید را در تمامی آثار به وضوح مشاهده میکردم و به عبارتی رویداد درختان رشید هرگز،مشمول زمان نخواهد شد.
حبیبی تصریح کرد: تمامی تصویرها و اشعار مانند دایره ای بسیار زیبا و نام زیبای شهید غفاری همچون نگینی درخشان در این دایره جلوه گری میکرد.
وی از سختی کار جنگلبانان سخن گفت و افزود: داستان تعقیب و گریز با قاچاقچیان که شاید در فیلمها دیده باشیم اما جنگلبانان آن را در واقعیت تجربه کردهاند. و با جان و دل در راستای صیانت از انفال الهی و حفظ جنگل در تلاش هستند .
اکنون پس از گذشت ۲۳ سال از
درگذشت شهادت گونه زنده یاد رشید غفاری با توجه به پیگیری ها و مکاتبات مستمر اداری که از سوی سازمان منابع
طبیعی و آبخیزداری کشور و اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گیلان و همچنین پیگیری هایی لازم که توسط
همسر و چهار فرزند ایشان انجام شده ، همچنان موضوع پرونده احراز مرحوم رشید غفاری به عنوان ثبت نام این بزرگ مرد بانام شهید راه صیانت و حراست از انفال الهی مشخص نشده است..
آری رشید رفت تا درختانش استوار بمانند
حال که رویداد درختان رشید در حال برگزاری است و پرونده جریان شهادت این بزرگمرد دیار تالش باز است جا دارد تا مسئولان مربوطه به خواسته دخترکان بی پناه شهید غفاری لبیک گفته و کمتر آنان را مورد کم لطفی های خود قرار دهند……