اخبار بازی

لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت چهارم)

گیمفا

چه کارهایی وجود دارند که گیمر های حرفه‌ای از انجام آن لذت می‌برند، اما افراد دیگر ممکن است جذابیت آن‌ها را درک نکنند؟ امروز به این موضوع خواهیم پرداخت.

به عنوان یک گیمر، خیلی اوقات چیزهایی وجود دارند که از انجام دادن آن‌ها لذت می‌بریم و ساعت‌ها زمان صرفشان می‌کنیم. اما با این وجود، بعضی از این فعالیت‌ها، برای گیمرهای عادی یا کژوال و یا افرادی که فقط تفریحی به انجام بازی‌های ویدیویی می‌پردازند، ممکن است عجیب جلوه کند. در این مقاله، به سراغ کارهایی می‌رویم که فقط گیمرهای واقعی لذت و جذابیت‌ آن‌ها را درک می‌کنند!

  • لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت اول)
  • لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت دوم)
  • لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت سوم)

سیو کردن دستی مجدد بعد از Auto Save

نمی‌دانم چه حکمتی وجود دارد که ما گیمرها ذاتاً نمی‌توانیم به Auto Save و سیو خودکار اطمینان کنیم و در لحظات حساس، بعد از یک نبرد سخت یا باس‌فایت طولانی یا یک مرحله‌ی چالش‌برانگیز، حتی با دیدن علامت سیو خودکار، راضی نمی‌شویم و خودمان هم یک‌بار بازی را سیو می‌کنیم تا خدایی‌نکرده اتفاقی برای پیشرفتمان رخ ندهد! بسیار جالب است که سیو دستی، یک اطمینان و آرامش خاطر عمیق در ما به وجود می‌آورد! صد البته سیو دستی در خیلی جاها گره‌گشا می‌شود و می‌تواند اشتباهات ما را جبران کند! نمی‌دانم، شاید هم گیمرهای قدیمی‌تر در گذشته اسیر خطای Auto Save شده‌اند و اکنون فوبیای سیو نشدن گرفته باشند! قطعاً هیچ چیزی بدتر از این نیست که دو ساعت تلاش کنی، قوی‌تر شوی و پیشرفت کنی ولی این پیشرفت ذخیره نشود!

پریدن، جاخالی دادن و حرکات آکروباتیک به‌جای دویدن

لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت چهارم) - گیمفا

مهم نیست در حال تجربه‌ی یک بازی اکشن ماجراجویی هستیم یا عنوانی نقش‌آفرینی، یکی از کارهایی که بسیاری از گیمرها انجام می‌دهند و آن‌قدر طبیعی است که احتمالاً حتی به آن دقت هم نکرده باشید، این است که هنگام جابه‌جایی، به‌خاطر بی‌حوصلگی یا برای اینکه فکر می‌کنیم سریع‌تر به مقصد می‌رسیم، به‌جای دویدن، می‌پریم، جاخالی می‌دهیم و اگر کاراکتر در بازی قابلیت دیگری هم داشته باشد، از آن استفاده می‌کنیم! به‌ شخصه فکر می‌کنم در بعضی بازی‌ها، جاخالی دادن سریع‌تر از دویدن معمولی است، اما در بسیاری مواقع دیگر، بدون دلیل خاصی این کار را انجام می‌دهیم بدون آن‌که لحظه‌ای به آن فکر کنیم! واقعاً دنیای جالبی است! میلیون‌ها انسان، یک سری رفتار مشابه را بدون دلیل خاصی انجام می‌دهند، بدون آن‌که توافقی کرده باشند یا همدیگر را ملاقات کرده باشند!

فشردن دکمه‌ی مربوطه (X ، A و…) برای Skip کردن دیالوگ‌ها

لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت چهارم) - گیمفا

بسیاری از بازی‌ها، خصوصاً آثار نقش‌آفرینی و جهان باز، میزبان صدها هزار یا حتی میلیون‌ها خط دیالوگ مختلف هستند. مهم نیست به آهنگری یا مغازه‌ی فروش سلاح رفته‌اید یا یک NPC بدبخت را در کوچه و خیابان گیر آورده‌اید، همیشه شاهد جمله‌ها و مکالمات کوتاه و بلند مختلفی هستیم. اگر تعاملات ضروری داستان و مراحل فرعی را کنار بگذاریم، بخش عمده‌ای از دیالوگ‌ها بیهوده و اصطلاحاً پرت هستند؛ از سلام و احوال‌پرسی قبل از خرید و فروش با مغازه‌ها گرفته تا صحبت‌های بی‌ربط افرادی که ماموریت‌های فرعی را به ما می‌دهند. در این مواقع است که ما گیمرها، با فشردن پشت سر هم دکمه‌ی مربوطه (معمولاً X یا A در کنسول‌ها)، جملات را به‌سرعت رد می‌کنیم تا به اصل مطلب برسیم. وقتی صدها بار در طول بازی از مغازه‌ها خرید می‌کنی و هر بار دیالوگ‌های آغازین تکراری است، حق داری خسته بشوی.

البته به‌ شخصه گاهی اوقات به‌سرعت زیرنویس انگلیسی را می‌خوانم و برای جلوگیری از اتلاف وقت، دیالوگ‌ها را رد می‌کنم و این قضیه تا پایان آن صحبت ادامه دارد! خلاصه که هرچه سازندگان برای تک‌تک آن جملات زحمت کشیده‌اند، ما در کسری از ثانیه آن تلاش‌ها را بر باد می‌دهیم و از آن لذت می‌بریم!

حرص زدن در جمع‌آوری آیتم‌های سلامتی بدون استفاده از آن‌ها

لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت چهارم) - گیمفا

به‌خوبی به خاطر دارم در The Elder Scrolls V: Skyrim، بیش از ۱۰۰۰ معجون مختلف که اکثرشان مربوط به سلامتی و خون بودند را در اختیار داشتم و با این وجود همچنان از لوت کردن Potionها لذت می‌بردم و از هیچ معجونی سر راهم نمی‌گذشتم! بعد از ۱۰۰ ساعت تجربه‌ی بازی، ۹۹ درصد معجون‌ها استفاده نشدند و هنوز هم در فایل سیو من، داخل گنجینه‌ای در شهر Whiterun، هزاران معجون در حال خاک خوردن هستند! این لذتی است که فقط ما گیمرها آن را درک می‌کنیم. در طول بازی فوق‌العاده برای غنایم، جوایز و Loot حریص هستیم، در حالی‌ که کاملاً آگاهیم که ۹۹ درصد آن منابع و آیتم‌ها هرگز مورد استفاده قرار نمی‌گیرند! در واقع ما گیمرها برای فردایی آماده می‌شویم که هرگز فرا نمی‌رسد و در نهایت هم با تمام کردن بازی، آن آیتم‌ها تا ابد، در صندوقی، انباری یا کمدی، بلااستفاده خواهند ماند! ولی خب برای ما، لذت در جمع‌آوری و کسب منابع است تا صرفاً استفاده‌ی صددرصدی از آن‌ها!

مقاومت در مقابل پایین آوردن درجه‌ی سختی!

لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت چهارم) - گیمفا

جایی می‌خواندم یکی از سازندگان بازی The First Berserker: Khazan گفته بود که ۹۰ درصد گیمرها ترجیح می‌دهند بازی را رها کنند و کنار بگذارند تا اینکه درجه‌ی سختی را پایین بیاورند و آن را آسان‌تر کنند! ما گیمرها، البته نه لزوماً همه، غروری داریم که بسیار برای ما مهم است و هر چیزی که به غرور ما لطمه بزند، برایمان پذیرفته نیست. پایین آوردن درجه‌ی سختی در بازی‌ها یکی از این موارد است. حال احتمال دارد در ابتدای بازی درجه‌ی سختی بالا انتخاب کرده و سپس در یک مرحله یا مواجهه با باس‌ها دچار مشکل شده باشید، یا اینکه ذاتاً بازی سخت باشد. بسیاری از بازی‌های امروزی، بعد از چندین بار تلاش و شکست مداوم پلیر، به او پیشنهاد می‌دهند تا درجه‌ی سختی را پایین بیاورد که صد سال سیاه ما گیمرها این کار را انجام نمی‌دهیم! تنها باری که در طول مدت گیمری‌ام این کار را کردم، در The Witcher 3 بود که دلیل آن هم مشکل فنی بازی بود. مشغول تجربه‌ی بازی روی درجه‌ی سختی بالا بودم و گزینه‌ی Scaling نیز فعال بود و لِوِل و سطح دشمنان با گرالت مساوی می‌شد و در مرحله‌ی فاضلاب، موش‌ها با یک ضربه گرالت را می‌کشتند! به‌هرحال، سرتان را به درد نیاورم، ما گیمرها لجباز هستیم!

زل زدن به صفحه‌ی سیاه یا Credit بازی بعد از اتمام یک بازی فوق‌العاده

لذت‌هایی که فقط گیمر های واقعی آن‌ها را درک می‌کنند (قسمت چهارم) - گیمفا

یکی از بزرگ‌ترین لذت‌ها و در عین حال لحظات غم‌انگیز، آن لحظه‌ای است که بعد از ده‌ها ساعت، بازی مورد علاقه‌ات را به پایان رسانده‌ای و اکنون در حال هضم اتفاقات پایانی و این حقیقت هستی که تجربه‌ات تمام شده است. در این حالت با شگفتی و حیرت به صفحه‌ی سیاه (اگر دستگاه را خاموش کرده باشی) یا صفحه‌ی Credit خیره می‌شوی در حالی که موسیقی پخش می‌شود. شاید یک حس تهی و ناراحتی به تو دست دهد، اما آن لحظه، پایان یک ماجراجویی را رقم زده و نشان‌دهنده‌ی ارتباط نزدیک تو با آن اثر است. و خب، به قول آن جمله‌ی معروف، پایان هر ماجراجویی، سرآغاز ماجراجویی دیگری‌ست؛ و ما بعد از یک تجربه‌ی فوق‌العاده به سراغ اثر دیگری خواهیم رفت و ماجراجویی ادامه دارد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا