رتبهبندی قویترین شخصیتهای سولزبورن بر اساس داستان

عناوین سولزبورن فرامسافتور اغلب برخی از قویترین و قدرتمندترین دشمنان را در خود دارند، اما قهرمانان آنها چقدر قدرتمند هستند؟
Demon’s Souls – Demon Slayer (قدرتمندترین دشمن کشته شده: Dragon God)
Demon Slayer کسی است که رسما سری را شروع کرد. منصفانه نیست که بگوییم او به قدرتهای بزرگی دست نیافت. وی چندین غول، شیطان و اژدها را کشته است. او همچنین موفق شدند پایان جهان را رقم بزنند. خب میدانید این یک دستاورد بسیار بزرگ است، اما او این کار را با شکست دادن شیطانی که به شکل شاه آلانت در آمده انجام میدهند، که به نظر میرسد یکی از ضعیفترین باس فایتهای پایانی این مجموعه باشد.
بزرگترین کشتههای Demon Slayer احتمالا پادشاه طوفان و خدای اژدها هستند. یکی از آنها را با استفاده از شمشیر جادویی میکشد که ظاهرا در نزدیکی میدان مبارزه با باس قرار داده شده بود تا به او برتری بدهد و دیگری را با استفاده از منجنیقهای عظیمی که در اطراف میدان مبارزه قرار داده شده بودند، از میان بر میدارد. بنابراین، به نظر میرسد که بسیاری از موفقیتهای وی ترکیبی از شانس و حیلهگری است، نه قدرت.
Dark Souls 2 – The Bearer Of The Curse (قدرتمندترین دشمن کشته شده: The Ancient Dragon)
یکی از جنبههای اصلی که وارد این بحث میشود این است که قهرمانان با چه کسانی میجنگند و از نظر قدرت (با نگاهی اجمالی به داستان) چقدر قوی هستند. متاسفانه برای شخصیت The Bearer Of The Curse، باس فایتهای Dark Souls 2 عمدتا پر از قهرمانان قدرتمند و یک یا دو اژدها هستند.
در حالی که The Bearer Of The Curse تنها شخصیت خودجوش واقعی در این مجموعه است، بازی به وضوح این روح سرسخت را انسانی جلوه میدهد و این موضوع در این لیست به ضرر وی عمل میکند. در نهایت، The Bearer Of The Curse بیشترین شباهت را به Demon Slayer دارد. بنابراین، منطقی است که او را در کنار همتای خود در Demon’s Souls قرار دهیم.
Sekiro: Shadows Die Twice – Sekiro (قدرتمندترین دشمن کشته شده: The Divine Dragon)
از هر نظر، وُلف یک مبارز با استعداد با مجموعهای از ترفندهای جذاب است. او توانایی بازیابی سریع را دارد، اما این در مورد تمام شخصیتهای اصلی بازیهای Soulsborne تا حدودی صادق است. وقتی صحبت از قدرت میشود، بزرگترین دستاورد او احتمالا کشتن اژدهای الهی (Divine Dragon) است، اما کشتن اژدها وقتی در مورد آثار فرامسافتور صحبت میکنید، چندان خاص نیست.
هرچند شاید ناعادلانه به نظر برسد، اما سکیرو به اندازه کافی خدایان را نکشته است. بزرگترین دستاورد او کشتن یک پیرمرد است. او سلاح مرگبار Mortal Blade را در اختیار دارد، اما وقتی از آن در برابر گروهی از خدایان و… استفاده نمیکند، غیرممکن است که بگوییم واقعا به او برتری میدهد یا خیر. Sekiro: Shadows Die Twice یک شاهکار تمام عیار است اما شخصیت اصلی آن در این لیست جزو قویترینها نیست.
Dark Souls – The Chosen Undead (قدرتمندترین دشمن کشته شده: Gwyn)
دو چیز هست که میتوانیم با قطعیت کامل در مورد The Chosen Undead بازی Dark Souls بگوییم:
۱. او کمی بیعُرضه است.
۲. او به مقام نیمه خدایی میرسد.
«The Chosen Undead» با فهرستی چشمگیر و قدرتمند از هیولاهای اسطورهای، قهرمانان بزرگ و دشمنان نیمه خدا مبارزه میکند. علاوه بر این، در بازی سوم شاهد بازگشت آنها به عنوان یک شخصیت خداگونه و جاودانه هستیم. بنابراین، قدرت عظیم آنها کاملا طبیعی است.
دلیل اینکه او در میانه لیست قرار دارد، قدرت عظیم بقیه شخصیتها است.
Dark Souls 3 – The Ashen One (قدرتمندترین دشمن کشته شده: Soul of Cinder)
نه تنها Ashen One به آشفتگی دنیای Dark Souls پایان میدهد، بلکه راه خود را از میان مجموعهای از دشمنان خداگونه باز و در نتیجه مستقیم بر برخی از بزرگترین چالشها غلبه میکند. همانطور که در مورد Chosen Undead ذکر شد، یکی از بزرگترین دستاوردهایی Ashen One که به او برتری میدهد، این است که با Soul of Cinder میجنگد؛ یعنی با بقایای خداگونه هر قهرمان Dark Souls که پیش از او آمده است. او نه تنها Soul of Cinder را شکست میدهند، بلکه سپس قدرت وی را جذب میکند.
Elden Ring – The Tarnished (قدرتمندترین دشمن کشته شده: Elden Beast)
The Tarnished یکی پس از دیگری قدرتمندترین موجودات دنیای Elden Ring را میکشد که بسیاری از آنها آشکارا نیمه خدا هستند. در پایان بازی، خود Tarnished نیز به نوعی به مقام خدایی میرسد، زیرا قرار است به نوعی به یکی از اربابان Elden تبدیل شود. او از پس قدرتمندترین دشمنان برمیآید، با تعداد بیشتری از آنها میجنگد و به وضوح استدلال بسیار محکمی برای قرار گرفتن در صدر این لیست ارائه میدهد.
Bloodborne – The Hunter (قدرتمندترین دشمن کشته شده: Moon Presence)
Tarnished راه خود را از میان انبوهی از نیمهخدایان باز کرد، اما شکارچی از ابعاد ماورایی عبور میکند و به یک قاتل خدایان تبدیل میشود. شکارچی با شکست دادن Moon Presence، یک موجود بزرگ ماورایی و بیکران که مستقیماً از داستانی لاوکرفتی بیرون کشیده شده است، به درجه خدایی میرسد.
مانند بسیاری از قهرمانان دیگر این لیست، شکارچی نیز قادر به صعود به مقام خدایی است. اما در حالی که به نظر میرسد بقیه به نوعی نگهبان دروازهها هستند، شکارچی دوباره متولد میشود. سرنوشت وی تبدیل شدن به یک خدای بزرگ و قدیمی است. پیامدهای کامل این امر هرگز به صراحت بیان نشده، اما به نظر میرسد که او از دیگر شخصیتها جدا است و قدرت وی تقریبا به بیحد و مرزترین میزان ممکن میرسد.